وقتِ عاشقی

إذا أقامَ العَبدُ المُؤمِن فِی صَلاتِه نَظَرَالله – عزَّ و جلّ – إلَیه
وقتی بنده مؤمن به نماز می ایستد، خداوند سبحان به او نظر می کند.

وسائل الشیعه، ج ۳، ص

تاثیرنماز درزندکی انسان

پنجشنبه, ۱۹ بهمن ۱۳۹۶، ۰۱:۱۷ ق.ظ


بررسی فریضه الهی نماز، تاثیر و جایگاه آن در زندگی انسان

 




 

چکیده

از آنجائی که خداوند سرشت انسان را خداپرست آفریده و خداشناسی و خداگرایی فطری اوست، همچنین آغاز پرواز و عروج انسان از مرحله حیوانیت به بالاترین جایگاه انسانی در أعلی درجه قرب الهی، از سکوی عبادت خالصانه و آگاهانه حق شروع می‌شود؛ لذا بشر در طول تاریخ همواره به دنبال پرستش معبودی بوده، که مظهر و نمود عینی آن عبادت در ادیان الهی در نماز تجلّی یافته است. و نیز چون، ارائه معارف دین اسلام، در زمینه های عقاید، احکام و اخلاق، به زبانی ساده و روان با استناد به آیات و احادیث، ضرورتی انکارناپذیر است؛ و در این میان نماز از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است تا حدی که پیامبر (ص) فرمودند: هر که نماز را سبک شمارد، از امت من نیست. بنابراین در نوشته ی حاضر به تبیین حقیقت نماز و فلسفه وجوب این فریضه می پردازیم. در این تحقیق به دنبال آنیم که ابتدا به معنای لغوی و اصطلاح عرفانی نماز پرداخته و سپس در باب فلسفه و اهمیت این فریضه الهی و تاثیر آن در زندگی انسان ها مطالبی را بیان نماییم.
روش کار به صورت کتابخانه ای بوده که بر این مبنا از اسناد ومدارک دینی بهره برده وبه نقل وتوصیف موارد مذکور پرداخته، و سعی نموده ایم درحد لازم ازمنابع دست اول روایی بهره گیری نماییم. در پایان می توان گفت ، نماز به عنوان، یگانه سکوی اوج گیری بربلندای معنویت واخلاق فاضله در زندگی انسان موثر بوده و جایگاه و اهمیت غیر قابل انکاری در بسیاری از ابعاد زندگی دارد.
واژگان کلیدی : نماز، مفهوم نماز، فلسفه نماز، آثار معنوی و اخلاقی نماز.

مقدمه

انسان به عنوان موجودی ذی‌شعور و خلاق، متناسب با سیر و درجه رشد تکامل خود محتاج دانستن است. این احتیاج او را وادار به طرح پرسش هایی متعدد و متفاوت می‌کند، پرسش هایی که می‌تواند از پیدایش وجود شروع، و تا هدف و انتهای آن ادامه پیدا کند. این پرسش ها عبارتند از: این جهان چیست؟ چگونه می‌توان در این جهان جاودان ماند؟ امور مطلوب و پسندیده در این جهان چیست؟ رابطه و نسبت انسان با آنچه وجود دارد، چیست؟ وطن اصلی و نهایی من کجاست؟ تکلیف من در این جهان چیست؟‌ و ...آگاهی و پاسخ به این سؤالات پایه فرهنگ یعنی نظام نمادین، معانی، اندیشه‌های منظم و متنوع بشری را در خلال زمان تشکیل می‌دهد؛ و هر فرهنگی که بتواند زمینه بیشتری جهت طرح این پرسش ها فراهم نموده و پاسخ هایی مستدل، قانع کننده و شیوا به آن ها بدهد, از ارجحیت بیشتری برخوردار است؛ لذا ضرورت دارد که آن فرهنگ را پذیرفته و درونی کنیم. اعتقاد ما بر این است که نماز می‌تواند فرهنگی را ایجاد نماید برای طرح این گونه سؤالات، فرهتگی که برای دانستن، علم و یاد گیری ارزش فراوانی قائل است و پاسخ هایی شفاف، مستدل، منسجم و شیوا به سؤالات انسان می دهد. بنابراین لازم است برای روشن تر شدن ارزش و اهمیت این فرهنگ غنی و پراهمیت به بررسی عمیق تر این فریضه الهی بپردازیم، پیش از ورود به بحث اصلی به بررسی مفهوم و ریشه واژه نماز خواهیم پرداخت.

ریشه واژه نماز

ریشه واژه نماز درفارسی از لفظ پهلوی«نماک» گرفته شده وآن هم به نوبه خود از ریشه باستانی«نِم» ؛ به معنی «خم شدن و تعظیم کردن» مأخوذ است که به تدریج بر معنی «صلاة» یعنی عبادت ویژه ما مسلمانان اطلاق گردیده است.(خزائلی، 1384: 338) بر اساس بعضی از کتب تاریخی، برخی از ایرانیان تازه مسلمان در سال های حکومت اعراب بر ایرانیان به جای کلمه«صلاة» از کلمه«نماک» استفاده می‌کرده اند؛ و هنگام فراخواندن مردم به سوی نماز به جای «الصلوة» کلمه«اَلنِّماک» وبه جای« حَیَّ عَلَی الصَّلوةِ» جمله «بشتابید به سوی نماک» را به کار می برده اند. (راشدی ، 1384 ،ج 1 : 65 )

ترجمه عرفانی از معنای نماز

بعضی از بزرگان صلاه را از تصلیه مشتق می دانند بدین معنی که چوب های کج را با گرفتن به نزدیکی آتش و رساندن حرارت به آن مستقیم سازند. عرب آن را تصلیه گویند، گویی نمازگزار با توجه به مبدأ اعلی در نماز کج رفتاری های نفس را که در اثر توجه به غیرخدا و میل به باطل ایجاد شده است، تعدیل می نماید احتمال دارد که تصلیه از باب تفعیل باشد و در این مورد به معنای سلبی آمده باشد(گرچه نادرست) بنابراین معنای تصلیت، سلب حرارت می شود گویی نمازگزار با انجام عمل نماز، حرارت آتش جهنم را از خود دور نموده و از سوزش آن می کاهد.(خمینی، 1359،ج 1: 23)

حقیقت و باطن نماز

آنچه که مسلّم است این است که این عمل ظاهری که اصطلاحاً بدان نماز گفته میشود تمام حقیقت نماز نیست بلکه این صورت و چهره ظاهری آن است. نماز امری است الهی که تحقق آن همانند سایر امور دارای ظاهر و باطن است که در متون دینی به هر دو جهت آن اشارت رفته است. تصویر ظاهری نماز همان است که با اعمال مخصوصه انجام گیرد و حفظ آن نیز فرض و واجب است امّا روح و باطن نماز عبارتست از: اخلاص، حضور قلب، ذکر خداوند و تعظیم در مقابل او، امید و دلبستگی به ذات ربوبی، اعتماد و رکون به وجود سرمدی و محو شدن در مقابل ذات یکتایی که در مقابل عظمت و جلالت او قیام نموده است. حقیقت نماز اعم از معنای ظاهر و باطن است و محدود و محصور نمودن آن به ظاهر، چون محدود نمودن حقیقت انسان و انسانیت او به جسم مادی است. همانطور که حقیقت انسان در این جسم خاکی و هیکل مادی قالب گیری شده و به اطوار مختلف و گوناگون درآمده و به این شکل ظاهری وجود یافته است چنانچه خداوند فرماید: وقد خلقتکم اطواراً «وبه تحقیق شما را به صورت گوناگون آفرید»( سوره جن(72)، آیه 14).
حقیقت نماز هم چون سایر امور در باطن و روح او نهفته شده که این قالب و صورت را پذیرا شده است هرگاه آن حقیقت بخواهد در عالم خارج تحقق یابد قطعاً باید در همین طور و قالب خاص باشد و در غیر این صورت نماز نبوده بلکه پدیده دیگری است. هرگاه این قالب خاص و صورت ظاهری نماز با روح و باطن آن آمیخته و قرین گردد نماز حقیقت خود را یافته و تأثیر خود را میگذارد. در چنین صورتی است که این امر الهی، معراج مؤمنین(مجلسی، بی تا، ج82 : 303 روایت 2 باب 4)، روشنگر چهره مسلمین(پاینده، 1384، حدیث 1874)، مقرِّب متقین(پاینده، 1384، حدیث 1878)، مکمّل اخلاص مخلصین، مبعِّد خصائص ملحدین(طبرسی،1380، ج7 : 447)، مسوِّد چهره شیاطین(پاینده، 1384، حدیث 1877.)، وممیّز مؤمنین از کافرین(پاینده، 1384، ح 1098)، قرار می گیرد. پس نمازی که فقط ظاهر داشته باشد و فاقد روح باشد مُعطی شی نخواهد بود. بنابر این قیام به ظاهر آن، تحرکی در نماز گزار ایجاد نخواهد کرد و از سوی ذات باری به این نماز اقبال و توجهی نیست چنانچه از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم) روایت شده که فرمودند:
«خداوند متعال نظر نمی افکند به نمازی که آدمی دل خود را با بدن خود به نماز حاضر نکند»(نراقی،1384: 668).
پس حقیقت نماز اعم از صورت ظاهری و معنای باطنی است و تمسک به هر یک از این دو بدون دیگری نماز نیست در نتیجه هم کسانی که به ظاهر آن تشبث جسته و از روح آن بیخبرند از حقیقت نماز غافلند و هم آنان که نماز نمی خوانند و ادعا دارند که ما به معنا و حقیقت آن رسیده ایم معرفتی از نماز ندارند چون نماز در هر دو صورت فاقد حقیقت است.

فلسفه ی وجوب نماز

ازامام علی ابن موسی الرضا علیه السلام روایت شده که فرمودند: «علت آن که نماز بر مردم واجب شد آن است که نمازگزار به ربوبیت خداوند متعال اقرار و اعتراف می کند و هرگونه شرکی را از ساحت قدسش به دور می افکند و در پیشگاه خداوند جبار با حالت خواری و بیچارگی و فروتنی و اعتراف می ایستد و چشم پوشی از گناهان گذشته را خواستار می شود و به منظور تعظیم و بزرگداشت خدای عز و جل هر روز صورت بر زمین می گذارد تا بدین وسیله همیشه به یاد خدا باشد و آنی خدای را فراموش نکند و نعمت خداوند باعث سرکشی و طغیان او نشود بلکه حالت دل شکستگی و ذلت را از دست نداده، افزایش دین و دنیای خود را طالب و راغب باشد.» ( خمینی، 1359،ج 1: 30).
نماز موجب مداومت شبانه روزی بر یاد خداست تا بنده سرور خود و تدبیرکننده و آفریننده ی خود را فراموش نکند که اگر فراموش کرد ناسپاسی و گردنکشی آغاز می کند ولی یاد خدا و ایستادن به نماز او را از همه ی گناهان باز می دارد. آفریده بودن انسان و اعتقاد به این که دست قدرتمند و با حکمتی او را پدید آورده لزوماً بدین معنی است که از آفرینش او هدف و مقصودی بوده است. این هدف را می توان پیمودن راهی برای رسیدن به سر منزلی دانست طبق نقشه ای دقیق و با وسیله هایی معین. نیک و استعدادهای نهانی انسان و به کارگیری آن دررا نیکی و نیک سازی خود و جهان و انسان ها. پس باید الله را بشناسد و راهی را که او برای تعالی آدمی ارائه داده در پیش گیرد. انجام کارهایی که انسان را به هدفش نزدیک می کند و ترک کارهای بیهوده فلسفه ی زندگی اوست. دین ضمن آن که هدف و جهت و راه و وسیله را مشخص می کند توش و توان لازم را نیز به انسان می بخشد و مهم ترین محموله ی کوله بارراهپیمایان توشه ی یاد خداست. روحیه ی طلب و امید و اطمینان که بال های نیرومند این پروازند، فرآورده و زائیده ی یاد خدا می باشد.
یاد خدا از طرفی هدف را که همانا پیوستن به او (یعنی بی نهایت خوبی و کمال است) همواره مد نظر قرار می دهد و مانع از گم کردن جهت گیری می شود و از طرفی به او قوت قلب و نشاط و اطمینان می بخشد و او را از فریفتگی به پدیده ها یا بیم از ناهنجاری ها و ناهمواری ها محافظت می کند. یکی از اعمالی که سرشار از انگیزه ی یاد خداست، نماز است. در لابه لای مشغولیت های فکری که انسان را احاطه کرده، وی خیلی کم و بندرت می تواند به خود و هدف زندگی و گذشت لحظات و ساعات و روزها بیندیشد. نماز یک زنگ بیدار و یک هشدار در ساعات مختلف شبانه روز است. به او برنامه می-دهد و از او تعهد می خواهد. به روز و شبش معنا می دهد و از گذشت لحظه ها حساب می کشد از جانب دیگر فراموش کردن هدف و جهت در زیر فشارهای مادی امری واضح و طبیعی است به علاوه زمان کافی برای بررسی تمام خواسته ها و ایده آل های این مکتب (مکتب زندگی سعادت بخش اسلام) در شبانه روز هیچگاه وجود ندارد. نماز چکیده و  خلاصه ی اصول این مکتب را در خود دارد و با گفتنی ها و حرکت های حساب شده، نمودار اسلام است.
نماز خلاصه ی اصول مکتب اسلام و روشنگر راه مسلمانی و نشان دهنده ی مسئولیت ها و تکلیف ها و نتیجه ها است.
در آغاز روز، در نیمروز، در هنگام شب مسلمان را طلبیدن و اصول و راه و هدف و نتیجه را به زبان خودش به او فهماندن، او را نیرویی معنوی وادار به عمل کردن... این است نماز که مؤمن را قدم به قدم و پله پله به قله ی ایمان و عمل کامل نزدیک می سازد و از او عنصری ذی قیمت و مسلمانی درست می سازد. آری نماز نردبان مؤمن است. بشر، راهی دراز و دشوار در پیش دارد راهی که او را به رستگاری و سعادت می رساند و پیمودن و رسیدن به آن هدف، پدید آمدن و بودن اوست. ولی آن چه در پیش پای بشر نهاده شده، فقط این راه نیست. کوره راه ها و راه های انحرافی در مسیر اصلی او قرار دارد گاه آن قدر فریبنده و دل انگیز که مسافر راه اصلی را دچار تردید و اشتباه می کنند. لازمه ی رهایی از چنین تردیدها، همانا حفظ جهت گیری صحیح و مداوم به سوی هدف و مقصود نهایی است یعنی به سوی خدا، و داشتن نقشه ترسیم شده ای از راه و مسیر. نماز، چیزی جز یک توجه مداوم به خدا و هم طرح و نقشه ای اجمالی از راه اصلی نیست. زیرا نماز، تأمین کننده ارتباط دائمی و تماس همیشگی مؤمن است با خدا و با مجملی از تفکر اسلامی. بدین گونه آشکار می گردد که تقسیم نماز به وقت های پنجگانه، برای چه و دارای چه اندازه اهمیت است، همچنان که تقسیم غذای جسم، به اوقات مختلف شب و روز.
به نظر می رسد که اقامه نماز،چیزی فراتر از «گزاردن نماز» است. یعنی فقط همین نیست که کسی خود به عمل نماز قیام کند. بلکه این است که در جهت وسعت نماز، به راه افتد و دیگران را نیز به راه اندازد. گویا برپا داشتن نماز آن است که انسان، با کوششی بایسته، جو/و فضای زندگی خود و دیگران را خداجویانه و خدا پرستانه بسازد. مؤمن با اقامه ی نماز ریشه ی تباهی و فساد و گناه را در خود و محیط می سوزاند. و انگیزه های درونی و بیرونی گناه را خنثی و بی رنگ می-سازد. و فرد و جامعه را از کارهای زشت و منکر باز می دارد. نماز به انسان جایگاه او را یادآوری می کند حد و حدود او را می شناساند. به او می فهماند که اگر دانا و عالم هستی، اگر دانشمند و فیلسوف هستی، و اگر هر که هستی، باز عبد و بنده ای. مبادا از حریم خویش پا فراتر نهی. چرا که در نظام تکوین هر معلولی عبد علت خود بوده و هیچ گونه گسستگی در رشته ی علیت راه ندارد و نه علت از اشراف و افاضه باز می ماند و نه معلول از اطاعت و خضوع سر باز می زند. و این مفهوم را در چندین نوبت از شبانه روز به او یادآوری می کند تا ریشه های تکبر و غرور و سرکشی بخشکد و مجال جلوه گری نیابد.

آثار معنوی واخلاقی نماز

انسان اسیر محبت و بنده احسان دیگران است، نعمت و نیکی، از هر که باشد، انسان را به مقام سپاس و تشکر می‌کشد و توجه به نعمت‌های بی‌حساب و فراوانی که از هر سو و در هر زمینه ما را احاطه کرده، قویترین انگیزه را برای پرستش پروردگار ایجاد می‌کند. نعمت‌های فراوانی که حتّی پیش از تولّد انسان شروع می‌شود و در طول زندگی همراه ماست و در آخرت هم از آن ها بهره‌مند خواهیم شد به طوری که در قرآن مجید به این نکته اشاره شده که «باید خدای  کعبه را عبادت کنند، خدایی که آنان را از گرسنگی نجات داد و سیر کرد و از ترس ایمن ساخت(سوره قریش (106)، آیه 3 تا 5.)» اگر اندکی چشم بصیرت گشوده و این نعمتها و لطف و فضل خدا را درباره خودمان ببینیم خواهی نخواهی سپاس او را خواهیم گفت.گفته شده است که نماز، نوعی سپاسگزاری از این نعمت ها به شمار می‌رود و این سپاس برای خدا سودی ندارد، بلکه برای خودمان مفید و اثربخش بوده و نشانه معرفت ماست(قرائتی، 1369: 12 و 41 و 42) آنچه در این پژوهش از آثار فردی نماز ذکر می‌شود ما را به این نکته رهنمون می‌سازد که نماز خود نعمتی از جانب خدا بر بندگان است
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۱۹
محمود جانقربانی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی