وقتِ عاشقی

إذا أقامَ العَبدُ المُؤمِن فِی صَلاتِه نَظَرَالله – عزَّ و جلّ – إلَیه
وقتی بنده مؤمن به نماز می ایستد، خداوند سبحان به او نظر می کند.

وسائل الشیعه، ج ۳، ص

۷ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است

حضرت علی علیه السلام

انت اخى و وزیرى و وارثى و خلیفتى من بعدى. کفایة الطالب ص 205 (حدیث نبوى)

1ـ حدیث غدیر: علماء و مفسرین از عامه و خاصه نوشته‏اند که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله موقع مراجعت از حجة الوداع در غدیر خم توقف نموده و پس از ایراد خطبه به مردم فرمود آیا من نسبت به شما اولى به تصرف نیستم؟ عرض کردند چرا؟ فرمود: من کنت مولاه فهذا على مولاه؛ هر کس که من مولا و صاحب اختیار او هستم این على مولاى او خواهد بود و بدین ترتیب او را به ولایت و پیشوائى مردم منصوب گردانید. (1) 

2ـ حدیث منزلت: احمد بن حنبل و شیخ سلیمان بلخى و ابن صباغ مالکى و دیگران نوشته‏اند که پیغمبر صلى الله علیه و آله به على علیه السلام فرمود: انت منى بمنزلة هارون من موسى الا انه لا نبى بعدى. (2)

یعنى تو از من به منزله هارونى از موسى جز این که پس از من پیغمبرى نخواهد بود، بحرانى در کتاب غایة المرام یکصد حدیث از عامه و هفتاد حدیث از خاصه در این مورد نقل کرده است. (3) 

3ـ حدیث یوم الانذار: رسول اکرم صلى الله علیه و آله در اوائل بعثت به فرمان خداى تعالى اقوام نزدیک خود را جمع نموده و رسالت خویش را بآنان ابلاغ فرمود و در همان مجلس اعلام نمود که هر کس از شما در پذیرفتن دعوت من سبقت جوید او پس از من جانشین من خواهد بود، از میان تمام آنان فقط على علیه السلام دعوت آن حضرت را پذیرفت و رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمود: انت اخى و وزیرى و وارثى و خلیفتى من بعدى. (4) (تو برادر و وزیر و وارث من و جانشین من پس از من هستى) این حدیث از مهمترین احادیثى است که در مورد خلافت على علیه السلام هر گونه عذر و بهانه را از میان بر می دارد زیرا پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله خلافت على علیه السلام را توأم با نبوت خود در همان موقع ابلاغ فرموده است و این مطلب تقریبا در تمام کتب تاریخ و تفسیر و حدیث اهل سنت ذکر شده است و در فصل سوم بخش یکم کتاب تا حدى در این مورد توضیحات لازمه داده شده است .

4ـ حدیث ثقلین: در کتب معتبره عامه و خاصه با اختلاف کمی در کلمات و الفاظ نقل شده است که هنگامی که رحلت رسول اکرم نزدیک شد فرمود: انى تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتى اهل بیتى و انهما لمن یفترقا حتى یردا على الحوض. (5) (من در میان شما دو چیز بزرگ و وزین میگذارم کتاب خدا و عترتم را و آن دو هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا در کنار حوض بر من وارد گردند.)

حدیث ثقلین از احادیث مسلم و قطعى است که به سندهاى بسیار و عبارات مختلفى روایت شده و سنى و شیعه به صحتش اعتراف و اتفاق دارند و از این حدیث ‏و امثال آن چند مطلب مهم استفاده میشود:

1ـ همچنان که قرآن تا قیامت در بین مردم باقى میماند عترت پیغمبر نیز تا قیامت باقى خواهد ماند یعنى هیچ زمانى از وجود امام و رهبر حقیقى خالى نمیگردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۳ ، ۱۳:۳۴
محمود جانقربانی

اخلاص در اعمال، راه نجات از مشکلات


آیت الله العظمی جوادی آملی:

اسراء نیوز؛ مفسر برجستۀ قرآن کریم: همه کارها از راه ولایت انجام می‌شود و خداوند همه کارهای انسان را برعهده می‌گیرد و اگر کسی به این مقام رسید خدا در تمام شرایط او را یاری می‌دهد و انبیاء و ائمه(علیهم السلام) نیز چنین بودند.
ایشان اخلاص و سپردن امور به خدا را راه نجات از مشکلات عنوان کرده و به تشریح مفهوم نصرت و ولایت از دیدگاه قرآن پرداختند.

این حکیم متأله در درس تفسیر خود در مسجد اعظم با اشاره به ماجرای حضرت یونس(ع) بیان داشتند: وقتی ایشان در شکم ماهی افتاد مورد آزمایش مهمی قرار گرفت که دربردارنده چند سیاهی و ظلمت مانند تاریکی دریا، شکم ماهی و ... بود ودر عین حال آموزنده.

معظم له با اشاره به ذکر معروف حضرت یونس(ع) ادامه داد: این ذکر بسیار مجرب است که وقتی آن ذکر را گفت خدا او را نجات داده است و اینها همه نشانه‌هایی است که خداوند این کرامات را به‌واسطه اراده خود در وجود بندگان بزرگ مانند انبیاء قرار داده است. کسی با درس‌ نمی‌تواند به این مقام برسد؛ البته انسان با درس می‌تواند به مقام قرب برسد اما نمی‌تواند به مقام ولایت دست پیدا کند.

ایشان با بیان اینکه حضرت یونس(ع) در شکم ماهی دعا کرد و خدا او را نجات داد، تصریح کرد: هر انسان مخلص و مؤمنی که در خطر باشد و به خدا رو کند خدا او را اجابت می‌کند.

استاد برجسته حوزه علمیه ادامه دادند: ماهی جلوی کشتی را گرفت و حضرت یونس(ع) در شکم ماهی به امانت گذاشته شد و خدا به او لطف کرد و ماهی مأمور شد تا او را سالم نگه دارد از این رو در قرآن آمده است که خداوند بر همه چیز مسلط است و همه عالم تحت سلطه او هستند.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۳ ، ۱۲:۲۳
محمود جانقربانی


چرا خداوند متعال نماز صبح را قرار داد؟ در حالی که برخی گمان می‌کنند کار سختی است و در اغلب اوقات قضا می‌شود؟ خواب دم صبح خیلی شیرین و سنگین است، چطور می‌توان از آن دل کند و مشغول نماز شد؟


سیزده روز در بندر مه آلود

عامل اصلی و زیربنایی سستی در نماز و خواب ماندن برای نماز صبح یا هر کوتاهی ای که در زمینه دین و عبودیت پیدا می‌شود در ضعف ایمان است. البته همه ما کم و بیش از این عارضه رنج می‌بریم و ایمان کامل برای انسان مۆمن یک ایده آل و آرزو است.

خواندن نماز صبح در اول وقت شاید از نمازهای دیگر مشکل تر باشد ؛ زیرا دل کندن از رختخواب گرم و لذت خواب در ابتدا سخت جلوه می‌کند نمازگزار می‌تواند با کمی تمرین از منافع سحر و صبح بهره مند گردد و از فیض نماز اول وقت ( بویژه نماز صبح ) بی نصیب نماند .



پیامبر خدا (صلی الله و علیه وآله) فرمودند: هیچ بنده ای نیست که به اوقات نماز و مواضع خورشید اهتمام ورزد مگر اینکه آسودگی در هنگام مردن و از بین رفتن غم و اندوه و نجات از آتش را برایش ضمانت کنم. (میزان الحکمه / ج 7 / ص 3129)

 

فرصت سحرخیزی را از دست ندهید

از دست دادن سحر خیزی معلول علتهای مختلفی است . مهمترین عامل این است که انسان به درستی نمی داند هدف زندگی چیست و دین و عبادت چه نقشی در رسیدن به این هدف دارد. کسانی که هدفمند زندگی می‌کنند و می‌دانند برای چه باید دیندار بود چه بسا انگیزه بسیار قوی ای در این زمینه دارند و این مشکل را ندارند.

انسان مظهر خداست و یک عمر فرصت دارد که این مظهریت خود را بالفعل کند و هر چه بیشتر صفات خدا را در خود جای دهد، خدایی می‌گردد، مانند آهنی که چون در کنار آتش قرار می‌گیرد به رنگ آتش در می‌آید و صفات آتش پیدا می‌کند از زیبایی و قدرت و حرارت و... .

در زندگی انسان نیز فرصتهای فراوانی مانند اوقات نماز و روزه و حج و خدمت به خلق خدا و مانند آن وجود دارد که همه، فرصتهای خدایی شدن انسان هستند. انسان خداجو تمام سعی اش این است که فرصتها را از دست ندهد و از آن به نحو احسن برای کمال و قرب خود به خدا استفاده نماید. در این میان نماز صبح و اول وقت بسیار اهمیت دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۳ ، ۱۴:۰۶
محمود جانقربانی

غدیر از دیدگاه امام خمینی (ره)

پیام غدیر، ولایت و حکومت

1.من درباره شخصیت حضرت امیر(ع) چه می توانم بگویم و کی چه می تواند بگوید. ابعاد مختلفه ای که این شخصیت بزرگ دارد، به گفت و گوی ماها و به سنجش بشری در نمی آید. کسی که انسان کامل است و مظهر جمیع اسماء و صفات حق تعالی است، ابعادش به حسب اسماء حق تعالی باید هزار باشد و ما از عهده بیان حتّی یکی اش نمی توانیم برآییم. این شخصیت که جامع تضاد است، امور متضاده در او جمع است، کسی نمی تواند در حول و حوش او سخن بگوید؛ از این جهت، من در این موضوع بهتر می دانم، که ساکت باشم. لکن مسئله ای را که بهتراست ما بگوییم، انحرافاتی است که برای ملت ها و خصوصاً برای شیعیان این حضرت پیش آمده است در طول تاریخ و دست هایی که این انحرافات را از اول به وجود آورده اندو توطئه هایی که بوده است در طول تاریخ و اخیراً در این سال های اخیر، سده های اخیرپیش آمده است، آن ها را عرض کنم. مسئله غدیر،مسئله ای نیست که بنفسه برای حضرت امیر(ع) یک مسئله ای پیش بیاورد، حضرت امیر مسئله غدیر را ایجاد کرده است. آن وجد شریف که منبع همه جهات بوده است، موجب این شده است که غدیر پیش بیاید. غدیر برای حضرت امیر(ع) ارزش ندارد؛ آن که ارزش دارد خود حضرت است که دنبال آن ارزش، غدیرآمده است. خدای تبارک و تعالی که ملاحظه فرموده است که در بشر بعد از رسول الله کسی نیست که بتواند عدالت را به آن طوری که باید انجام بدهد، آن طوری که دلخواه است انجام بدهد. مأمور می کند رسول الله را که این شخص را که قدرت این معنا را دارد که عدالت را به تمام معنا در جامعه ایجاد کند و یک حکومت الهی داشته باشد، این را نصب کن. نصب حضرت امیر به خلافت این طور نیست که از مقامات معنوی حضرت باشد؛ مقامات معنوی حضرت و مقامات جامع او این است که غدیر پیدا بشود.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۹۳ ، ۱۷:۳۱
محمود جانقربانی


«مهرداد بابایی»، قهرمان وزنه‌برداری و تک فرزند خانواده، در عملیات «والفجر10» به فیض عظمای شهادت رسید. مداح حاج حمید جانباز نیز بعد از جنگ بر اثر جراحات ناشی از جنگ، به شهادت رسید. آقا رضای قصه ما نیز در ساری، اکنون کارمند یک جایی است...

شهید رحیم جباری

شب جمعه‌ زمستانی بود و ما دعای کمیل منزل شهیدان «موسی و رضا رمضان‌پور» دعوت بودیم. مداح جانباز «حاج‌حمید میرشکار» که صوت مناجاتی‌اش، دل را می‌برد هم در آن جلسه حضور داشت. آن شب توی ساری، با رزمنده‌های گردان حضرت مسلم(ع)، دور هم، یک حلقه‌ی شیدایی داشتیم. «رضا رحمتی»، «مهرداد بابایی» و... جلسه داشت تمام می‌شد و حاج‌حمید در پایان مراسم دعا کرد: «اللهم الرزقنا توفیق الشهادت فی سبیلک...»

همه‌ بچه‌ها، دست‌ها را به‌سمت آسمان بالا بردند و آمین گفتند. اما رضا که دست‌هایش از همه بالاتر بود، آمین را بلندتر از بقیه گفت؛ طوری که نگاه همه به‌سمت رضا چرخید و به حالش غبطه خوردیم.

 



گذر نور

عملیات «کربلای 5» شد و همه‌ بچه‌های آن جلسه، توی کانال ماهی باهم بودیم، گردان مسلم(ع) خط‌ شکن بود. خط را شکستیم و از پل کانال گذشتیم. در آن سوی کانال، در جان‌پناهی روی دپویی که عراقی‌ها ساخته بودند، مستقر شدیم. آن سمت کانال، نبرد به‌شدت سنگین شده بود و آتش شدید دشمن از همه طرف می‌بارید. در سه راهی هم «آقامرتضی قربانی»، فرمانده لشکر 25 کربلا و برادر «اکبرنژاد» با تعدادی از فرماندهان، در حال هدایت نیروها بودند.

در طرف مقابل هم گارد ریاست‌جمهوری عراق، به فرماندهی «عدنان خیرالله» که معاون عملیاتی صدام بود، به‌شدت ایستادگی می‌کردند. دشمن تمام قوای جنگی‌اش را به‌سمت ما هدایت کرده بود؛ به‌حدی که از شدت آتش نمی‌شد سرمان را بلند کنیم. کانال دو تقسیم می‌شد، یک طرف دست دشمن بود و طرف دیگر هم گردان مسلم(ع). من تکیه داده بودم به کانال و به آسمان که گلوله‌ها و موشک‌ها و... مثل شهاب از کنار هم عبور می‌کردند، نگاه می‌کردم. ناگهان دیدم یک تکه نور به‌سمت ما می‌آید. در همین لحظه، یکی از بچه‌ها از کنارم بلند شد. گفتم: «چه‌کار می‌کنی؟ بنشین. کمی پیچید به‌خودش و گفت: «نمی‌توانم، کار واجب دارم. باید بروم پشت کانال!»گفتم: «نه پسر! مگر دیوانه شدی. نمی‌بینی آن پشت چه خبر است؟»

گفت: «چه‌کار کنم، دیگر نمی‌توانم خودم را نگه دارم.»

گفتم: «من چشم‌هایم را می‌بندم. تو راحت باش.»

رو کردم به بقیه و گفتم: «بچه‌ها! شما هم چشم‌هایتان را ببندید.»

گفت: «نه! مگر می‌شود این‌جا...»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۳ ، ۱۴:۴۰
محمود جانقربانی


اوﻟﻴﻦ وﻳﮋﮔﻲ اﻋﺠﺎز، ﻛﻪ از ﺗﻌﺮﻳﻒ آن ﺑﻪ دﺳﺖ ﻣﻲآﻳﺪ، اﻳﻦ اﺳﺖ ﻛﻪ وﻗﻮع اﻋﺠﺎز ﺑﺮای ﻏﻴﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ و ﻓﺮﺳﺘﺎده اﻟﻬﻲ ﻣﻤﻜﻦ ﻧﻴﺴﺖ.ﺑﺸﺮ ﻋﺎدی حتی اﮔﺮ ﺗﻤﺎم ﻗﻮای ﺧﻮد را ﺑﻜﺎر ﮔﻴﺮد، از آوردن ﻣﺜﻞ آن ﻋﺎﺟﺰ و ﻧﺎﺗﻮان اﺳﺖ.ﻏﻴﺮ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﻫﻢ ﺑﺘﻮاﻧﺪ ﻣﻌﺠﺰه ﺑﻴﺎورد و ﺧﻮد را ﺑﻪ ﺟﺎی ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ راﺳﺘﻴﻦ ﺑﻨﺸﺎﻧﺪ، اﻳﻦ اﻣﺮ ﺑﺎ ﺣﻜﻤﺖ ﺣﻖ ﻧﻤﻲﺳﺎزد.و از اﻳﻦ ﺟﻬﺖ، ﻣﻌﺠﺰات اﻟﻬﻲ ﻧﻪ در ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﺸﺎﺑﻪ داﺷﺘﻪاﻧﺪ و ﻧﻪ در آﻳﻨﺪه، ﻣﻤﺎﺛﻠﻲ ﺧﻮاﻫﻨﺪ داشت.البته متنبی ﻣﻲﺗﻮاﻧﺪ ﺳﺤﺮ ﻛﻨﺪ ﻳﺎ از ﻋﻠﻮم ﻏﺮﻳﺒﻪ ﻣﺪد ﮔﻴﺮد،اما دﺳﺖ ﺷﻴﻄﻨﺖ آﻧﺎن از مخزن غیب الهی کوتاه است.زیر خدای سبحان فرمود: ﴿وﺟﻌﻠﻨﺎﻫﺎ رﺟﻮﻣﺎ ﻟﻠﺸﻴﺎﻃﻴﻦ﴾1.

خلاصه:

1 – وقوع اعجاز برای غیر پیامبر و فرستاده الهی ممکن نیست.

2 – بشر حتی اگر تمام قوای خود را به کار بگیرد از آوردن مثل آن ناتوان است.

3 – معجزات الهی نه در گذشته و نه در آینده متشابه ندارند.

پیوست:

1 – سوره ملک آیه 5

ﻗﺮآن  در ﻗﺮآن ،  89 و
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۳ ، ۱۴:۳۵
محمود جانقربانی


سالکی که برای تهذیب روح قدم برمی‌دارد، شیطان رای قوه متخیله سالک را به جای وحی و عقل می‌نشاند و موهوم و متخیل را معقول جلوه می‌دهد. باطل را به جای حق و حق را به جای باطل نشاندن، شیطنت است. هنگام شروع به شناخت مبدأ و معاد و سایر بخش‌های معارف الهی، شیطان ابتدا در اصل فراگیری علوم الهی رهزنی می‌کند؛ بدین گونه که یا زرق و برق را به انسان ارایه می‌کند، یا مشکلات را در نگاه او بزرگ جلوه می‌دهد و او را به فقر تهدید می‌کند: "الشیطان یعدکم الفقر"(1) تا او را از اصل فراگیری علوم الهی بازدارد و اگر موفق نشد، آنگاه در علم او خلل وارد می‌کند. وقتی سالک در اصل فراگیری، از گزند شیطان رهایی یافت، می‌پندارد راه باز است و خطری در پیش نیست، ولی هنگام شروع به عمل با وسوسه دیگر شیطان روبرو می‌شود؛ وسوسه شیطان این است که رأی‌های خود سالک را به جای وحی یا عقل مبرهن می‌نشاند، توضیح این که: کار شیطان در درون دستگاه نفس، جا به جا کردن است.

شجاع کسی است که مقام خواهی را به خاک بمالد و چیزی را که نمی‌داند، بگوید نمی‌دانم.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۳ ، ۱۸:۲۴
محمود جانقربانی