تجلّی و پیوستگی مراتب قرآن
سه شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۰۴ ب.ظ
عالم محو و اثبات باشد؛ خصوصاً در مورد وحی؛ زیرا وحی گاهی توسّط نزول فرشته امین، جبرئیل(علیه السلام) صورت میگیرد. |
ناتمامی این سخن و اشکال از آنجاست که باطن و تأویل قرآن، ممکن نیست که به واسطه نزول فرشته وحی بر پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم القا گردد؛ زیرا هر چه تنزّل یابد و به مقام لفظ و مفهوم و علم حصولی و ذهنی برسد، در قلمرو ظاهر قرآن خواهد بود نه باطن آن(اگرچه ظواهر قرآن خود امتیازاتی نسبت به یکدیگر دارند). و اگر روح مطهّر پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم آیات الهی را بدون ترقّی به عالم غیب و تنها با نزول فرشته وحی دریافت کند، لازمهاش آن است که از باطن و تأویل قرآن آگاهی نداشته باشد در حالی که از جمعبندی آیات قرآن به دست میآید که آن حضرت از تأویل قرآن و دریافت امّالکتاب از مقام لدن با ترقّی روح آگاه بودهاند. |
غرض آنکه، برای هر آیه باطن و تأویلی است، و تمام باطنها و تأویلهای قرآنی مشهود رسول اکرمصلی الله علیه و آله و سلم است و باطن هیچ آیه و تأویل هیچ مطلب بر آن حضرت پوشیده نیست، بنابراین ایجاب کلی، از یک سو نمیتوان به سلب جزئی فتوا داد و یا بنابر آن سلب کلی، نمیتوان به ایجاب جزئی نظر داد و چنین گفت که در برخی از موارد(فیالجمله) ترقّی روح نبویصلی الله علیه و آله و سلم حاصل است و در برخی از موارد چنین نیست؛ زیرا اگر در موردی، روح نبوی ترقی نکند هرگز از باطن و یا تأویل آن مورد آگاه نمیگردد، و معنای باطن یا تأویل، همانند گزارشهای خبری نیست تا با قراردادهای اعتباری بازگو شود. |
۹۳/۱۱/۰۷