وقتِ عاشقی

إذا أقامَ العَبدُ المُؤمِن فِی صَلاتِه نَظَرَالله – عزَّ و جلّ – إلَیه
وقتی بنده مؤمن به نماز می ایستد، خداوند سبحان به او نظر می کند.

وسائل الشیعه، ج ۳، ص

۱۴ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

مهر یا حسین کربلا نماز

انسان در مسیر زندگی دنیایی خویش، لحظاتی شیرین و به یاد ماندنی را تجربه می کند که شیرینی آن، همیشه در کام وجودش ماندگار است. از بین تمام این لحظات، شیرین ترین لحظات عمر یک مؤمن واقعی، لحظاتی است که با خدای بی نیاز به خلوت نشسته و به راز و نیاز و عبادت با حضرت حق می پردازد.

البته این شیرینی را، انسانی می تواند احساس کند که طعم ایمان واقعی را از عمق جانش چشیده باشد. چنین کسی هرگز حاضر نیست که این لحظه ی زیبا و دلربا را با تمام دنیا و آنچه در آن است معاوضه نماید.

او در حال عبادت و نماز که زیباترین مصداق عبادت است، به معشوق واقعی خویش دست یافته و از خلوت با او به چنان لذّتی دست یافته که در کل این عالم، برای آن مانندی نمی بیند، و لذا به هیچ قیمتی حاضر نیست آن را از دست بدهد.

در میان عبادات، هیچ عبادتی به مانند نماز، نمی تواند قلب کوچک آدمی را به دریای بی کران رحمت الهی وصل نماید، و روح انسان را از سرچشمه ی فیوضات بی انتهای خداوند بی همتا، سیراب نماید.

لحظه ی نماز، باشکوه ترین لحظه ی ارتباط انسان سراپا نیاز به وجود مطلق بی نیاز است. در حقیقت آن لحظه ی نورانی، فرصتی است طلایی که خداوند مهربان، بر ما منّت نهاده و از سر لطف و محبّتی که به بندگانش دارد، آن را در اختیار ما قرار داده، تا در آن فرصت زیبا، بتوانیم، قلب و جان خود را از عالم طبیعت و خاک، جدا نموده و روحمان را به عالم بالا پرواز داده و در سایه ی این پرواز ملکوتی، به جان خود صفا و جلاء بخشیم.

سرور عالم، پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) در کلامی زیبا، نماز را به سر انسان تشبیه نموده و می فرماید: «مَوضعُ الصَلاةِ مِن الدینِ کَمَوضعِ الرأسِ مِنَ الجَسَد»1 ؛ جایگاه نماز در دین، همانند جایگاه سر در بدن است.

این تشبیه زیبا، در کلام نورانی حضرت بدین خاطر است که، در بدن آدمی هر عضوی از اعضاء بدن به نوبه ی خود، وظیفه ای مهمّ را عهده دار هستند، ولی در این میان نقش سر، از همه مهمّتر است، زیرا مغز که فرمانده ی بدن بوده و تصمیم گیری ها در آن انجام می گیرد، در سر انسان قرار گرفته است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۳۳
محمود جانقربانی

یکی از تفکرات خطرناکی که متاسفانه امروزه در بین مردم و مخصوصا نسل جوان رواج زیادی پیدا کرده است و برخی با تمسک به آن در صدد  شانه خالی کردن از مسئولیت های مادی و معنوی که بر عهده دارند هستند این تفکر انحرافی است که برای تقرب به خداوند تنها ایمان کافی است و نیازی به عمل نخواهد بود .


نماز

با جستجوی اجمالی در آیات و روایات اسلامی به این مطلب پی خواهیم برد که برخی از عبادات و اعمال بر بعضی دیگر ترجیح داشته و برتر می باشند که در این زمینه روایات متعددی بیان شده است و هر یک در صدد معرفی بهترین عبادات توصیه های طلایی را به مسلمانان بیان کرده اند اعمالی همچون تفکر که در روایات ثواب آن برتر از هفتاد سال عبادات معرفی شده است.

و یا انتظار فرج که در روایات بهترین اعمال امت در زمان غیبت امام معصوم بیان شده است .

اما آنچه در این میان از اهمیت خاصی برخوردار است و نه تنها به عنوان برترین اعمال بلکه به عنوان ستون و رکن دین معرفی شده است چیزی نیست مگر نماز که با وجود آن خیمه اسلام بنا می شود و در صورت فقدان عبادات دیگر نیز نه تنها بهتر نبوده بلکه هیچ ارزشی نخواهند داشت، چنانچه امام صادق علیه السلام می‌فرماید:

«در پاسخ به سوال برترین اعمال و محبوبترین آنها نزد خداوند: بعد از معرفت [خدا] چیزی برتر از این نماز نمی شناسم مگر نمی بینی که بنده صالح عیسی بن مریم، گفت: مرا به نماز سفارش کرد.»[الکافی،ج3،ص264]

اما با این حال کم نیستند کسانی که با  تمسک به دلائل مختلف از انجام این واجب الهی طفره می روند و به هر صورت در صدد هستند تا نقش نماز را در مسلمانی افراد کم نور جلوه دهند و مسائل و موضوعات دیگر را جایگزین آن کنند.

در این مقاله قصد داریم با مصاحبه ای مجازی با افرادی که اهمیت زیادی برای نماز قائل نیستند به بررسی دلائل آنان برای ترک نماز بپردازیم تا با پاسخی که از آیات و روایات به این افراد داده می شود به جایگاه ارزشمند نماز در دین اسلام اشاره کنیم .


من به این دلائل نماز نمی خوانم:

دلیل اول: تفکرات انحرافی در نسل جوان

یکی از تفکرات خطرناکی که متأسفانه امروزه در بین مردم و مخصوصا نسل جوان رواج زیادی پیدا کرده است و برخی با تمسک به آن در صدد شانه خالی کردن از مسۆلیت های مادی و معنوی که بر عهده دارند هستند این تفکر انحرافی است که برای تقرب به خداوند تنها ایمان کافی است و نیازی به عمل نخواهد بود .

برخی از افراد با تکیه بر این دلیل که ما در گناهان غرق شده ایم و نماز خواندن و نخواندن ما دیگر فائده ای ندارد، مناجات و گفتگو با خداوند متعال را به کلی از زندگی خود حذف می کنند و نا امید از رحمت و مغفرت خداوند متعال در لجن زار گناه و معصیت غوطه ور می مانند

تاریخ این تفکر انحرافی را می توان در فرقه «مرجئه» جستجو کرد که از خطرناک ترین طوائف بر ضد امت اسلامی بودند و هدف آنها مباح نمودن تمام امور در اخلاق و عمل بود، چرا که به اعتقاد آنها تنها ایمان و اعتقاد قلبی برای تقرب به خداوند کافی بوده و اعمال و عبادات از هیچ ارزشی برخوردار نیستند. و آنچه سبب نجات انسان می شود ایمان اوست نه اعمال و عبادات او .[اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایه،ص249]

این تفکر که امروزه و در قرن حاضر تنها کلمات آن فرق کرده است، طرفدارانی را به خود اختصاص داده است و برخی از افراد با تمسک به این جمله که برای تقرب به خداوند متعال و بنده خوب بودن تنها پاک بودن دل کافی است از انجام بسیاری از واجبات شانه خالی می کنند و با این حال خود را نیز بنده خداوند معرفی می کنند.

پاسخ: خداوند متعال با بیان آیات متعددی در قرآن مجید به مبارزه با این تفکر انحرافی پرداخته است و آنچه را سبب موفقیت و خوشبختی انسان در زندگی مادی و معنوی می شود را ایمان به همراه عمل صالح معرفی کرده است:

«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون: کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده و نماز بر پا داشته و زکات داده‏اند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود؛ و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مى‏شوند»[البقرة :  277]

علاوه بر آنکه هیچ گاه نا فرمانی خداوند متعال و ترک واجبات و انجام محرمات سبب پاکی دل نخواهد شد بلکه در مقابل سبب می شود که قلب انسان روز به روز تاریک تر شود تا کار به جایی برسد که این تاریکی و سیاهی دل سبب انکار خداوند متعال شود.چنانچه در روایات اسلامی پیرامون گناه ،تعابیر مختلفی در این زمینه وارد شده است.

جماعت
دلیل دوم: خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو

این ضرب المثل از جمله خطرناک ترین ضرب المثل هایی است که برخی از آن به شدت سوء استفاده کرده و انجام محرمات و ترک واجبات در دین را با این کلام کوتاه توجیه می کنند.که در موضوع دلیل تراشی برای ترک نماز ، یکی از دلائل عمده افراد برای ترک این فریضه الهی این است که افراد زیادی  در جامعه  نماز نمی خوانند و ما نیز می خواهیم همرنگ جماعت شویم.

پاسخ: خداوند متعال در آیات الهی یکی از اسرار خوشبختی و موفقیت افراد در زندگی فردی و اجتماعی را اجتناب از همرنگ شدن با جماعت فاسد بیان می کند، چرا که با همرنگ شدن با آنها، سیلابی از فساد و تباهی در جامعه جریان پیدا خواهد کرد که دیگر نمی توان مانع آن شد و مسلم است که مسیر این سیلاب به جز دریای هلاکت و گمراهی نخواهد بود و به همین جهت خداوند متعال به پیامبر اکرم می فرماید:

«قُلْ لا یَسْتَوِی الْخَبیثُ وَ الطَّیِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبیثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون : بگو: «پلید و پاک یکسان نیستند، هر چند کثرت پلید[ها] تو را به شگفت آوَرَد. پس اى خردمندان، از خدا پروا کنید، باشد که رستگار شوید.»[المائدة:  100]

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۲ ، ۱۱:۳۲
محمود جانقربانی

حالا اهمیت نماز که واقعاً براى ما توصیفش هم شاید ممکن نباشد. امام صادق (علیه‌السّلام) در بیمارىِ رحلت به وصىّ‌شان میفرمایند که: «لیس منّى من استخفّ بالصّلوة»؛(۴) از ما نیست کسى که نماز را سبک بشمارد. استخفاف یعنى سبک شمردن، کم‌اهمیت شمردن. حالا این نمازِ با همه‌ى این خصوصیات، با همه‌ى این فضائل، چقدر از انسان وقت میگیرد؟ نماز واجب ما - این هفده رکعت - اگر انسان بخواهد با دقت  و با قدرى ملاحظه بخواند، فرض کنید سى و چهار دقیقه وقت میگیرد،  والّا کمتر وقت خواهد گرفت. ما گاهى اوقات میشود که پاى تلویزیون در انتظار برنامه‌اى که مورد علاقه‌ى ماست نشسته‌ایم و قبل از آن، دائم تبلیغات، تبلیغات، تبلیغات - بیست دقیقه، پانزده دقیقه - که هیچ کدام هم به درد ما نمیخورد، مى‌نشینیم گوش میکنیم و بیست دقیقه وقتمان را از دست میدهیم، براى خاطر آن برنامه‌اى که میخواهیم. بیست دقیقه‌هاى زندگى ما اینجورى است. منتظر تاکسى میشویم، منتظر اتوبوس میشویم، منتظر رفیقمان میشویم که بیاید جائى برویم، منتظر استاد میشویم که سر کلاس دیر کرده، منتظر منبرى میشویم که دیر به مجلس رسیده؛ همه‌ى اینها - ده دقیقه، پانزده دقیقه، بیست دقیقه - به هدر میرود. خوب، این بیست دقیقه و بیست و پنج دقیقه و سى دقیقه را براى نماز - این عمل راقى، این عمل بزرگ - مصرف کردن مگر چقدر اهمیت دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۳۵
محمود جانقربانی

نماز با ترکیب هماهنگ دل و زبان و حرکت، نابترین و کاملترین نمونه و وسیله‌ى ذکر است.

انسان در زندگى شخصى‌اش، گاه بر اثر محنتها و شدّتها و مصیبتها، و در زندگى جمعى‌اش گاه با حوادث تحول آفرین مانند حرکت عمومى به سوى جهاد یا انفاق یا کمک به نیازمندان، به عامل ذکر نزدیک مى‌شود، و گاه با سرگرمیهاى هوس آلود و غرق شدن در سرخوشى و اشرافیگرى و عیش بارگى، از آن دور مى‌افتد. عنصرى که مى‌تواند در همه‌ى این احوال او را به بهشت «ذکر» نزدیک یا نزدیکتر کند، نماز است.

نماز در حالات آمادگى روحى، به آدمى عروج و حال و حضور بیشتر مى‌بخشد و در حالات غفلت و ناآمادگى، در گوش او زنگ آماده باش مى‌نوازد و او را به آن وادى نورانى نزدیک مى‌سازد.

لذا نماز در هیچ حالى نباید ترک شود. در عین شدت و محنت، در بحبوحه‌ى میدان جهاد، در هنگام فراغ و آسایش، و حتى در میان محیط لجن آلودى که انسان با هوسها و کینه‌ها و شهوتها و خودخواهیها، پیرامون خود پدید آورده است، نماز یک شربت مقوّى و شفابخش است، باید آن را با دل و جان خود نوشید و از هر نقطه که در آن واقع شده‌ایم، یک گام یا یک میدان به بهشت رضوان نزدیک شد.

از این روست که نه حَىَّ على‌الجهاد و نه حَىَّ على‌الصوم و نه حَىَّ على‌الإنفاق، نگفته‌اند، ولى در هر روز بارها سروده‌اند: حىّ على‌الصلاة.

در دوران انقلاب و جنگ تحمیلى، نماز، ما را در حرکتمان مصمّمتر و نیرومندتر مى‌کرد، و امروز که خطر غفلت و عیش‌بارگى و آرزوهاى حقیر و تنگ‌نظرانه و عادتها و روزمرّگیها ما را تهدید مى‌کند، نماز به ما مصونیّت مى‌بخشد و بن‌بستهاى پندارى را مى‌شکند و راه ما را روشن و افق را درخشان مى‌سازد.

این تنها برگى از کتاب مناقب نماز است، و همین براى به راه انداختن حرکتى جدّى‌تر از گذشته، مى‌تواند انگیزه‌یى ژرف و کارآمد پدید آورد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۳۳
محمود جانقربانی