
سالکی که برای تهذیب روح قدم برمیدارد، شیطان رای قوه متخیله سالک را به جای وحی و عقل مینشاند و موهوم و متخیل را معقول جلوه میدهد. باطل را به جای حق و حق را به جای باطل نشاندن، شیطنت است. هنگام شروع به شناخت مبدأ و معاد و سایر بخشهای معارف الهی، شیطان ابتدا در اصل فراگیری علوم الهی رهزنی میکند؛ بدین گونه که یا زرق و برق را به انسان ارایه میکند، یا مشکلات را در نگاه او بزرگ جلوه میدهد و او را به فقر تهدید میکند: "الشیطان یعدکم الفقر"(1) تا او را از اصل فراگیری علوم الهی بازدارد و اگر موفق نشد، آنگاه در علم او خلل وارد میکند. وقتی سالک در اصل فراگیری، از گزند شیطان رهایی یافت، میپندارد راه باز است و خطری در پیش نیست، ولی هنگام شروع به عمل با وسوسه دیگر شیطان روبرو میشود؛ وسوسه شیطان این است که رأیهای خود سالک را به جای وحی یا عقل مبرهن مینشاند، توضیح این که: کار شیطان در درون دستگاه نفس، جا به جا کردن است.